تکرار در موسیقی نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. تکرارها در قطعات موسیقی به عنوان الگوهای تکراری از اندازه، ملودی، ریتم، موتیف ها و ساختارها استفاده میشوند. این الگوها به گونهای هستند که تاثیر احساسی و عمیقی روی قطعه میگذارند.
تکرار در موسیقی دو وظیفه مهم را بر عهده دارد:
اول: باعث ایجاد وحدت و انسجام در قطعه میشود یعنی با تکرار موتیفها و الگوها، اجزای مختلف قطعه به هم پیوسته و ارتباطی میان آنها برقرار میشود. این ارتباطات به شنونده کمک میکند تا قطعه را به عنوان یک واحد کامل و یکپارچه درک کند.
دوم: تکرار در موسیقی به شنونده اجازه میدهد تا با قطعه همراه شود. زمانی که الگوها تکرار میشوند، شنونده با آنها از قبل آشنا شده و پیشبینیهایی را برای ادامه قطعه در ذهن خود دارد. این انتظارها و پیشبینیها، لذت گوش دادن به موسیقی را افزایش میدهند و به شنونده احساس تعامل با قطعه را القا میکنند.
بنابراین، حذف تکرارها از یک قطعه موسیقی میتواند به وزن قطعه و بار معنایی آن آسیب برساند. با حذف تکرارها، الگوها و ارتباطات بین اجزای قطعه قطع میشود و قطعه یکپارچگی خود از دست میدهد. همچنین، شنونده از امکان پیشبینی و تعامل با قطعه محروم میشود که ممکن است تاثیر منفی بر ذهنیت او در مورد آهنگ داشته باشد.
برای حفظ انسجام و سازگاری قطعه موسیقی، تکرارها و سایر علامتها و قواعد موسیقی باید رعایت شوند. اجرای همگام با این اصول و قواعد، به قطعه اجازه میدهد تا به طور کامل بیان شود و تجربه گوش دادن به آن برای شنونده را بهبود بخشد.
اهمیت تکرار در موسیقی
- حفظ ساختار و انسجام قطعه: ساختار موسیقی منسجم و قابل پیشبینی میشود. بدون این تکرارها، قطعه میتواند پراکنده و بینظم به نظر برسد، که این موضوع نه تنها به شنوندگان، بلکه برای اجراکنندگان نیز مشکل ایجاد میکند.
- تاکید بر بخش های مهم موسیقی: تکرار بخشهای خاصی از موسیقی میتواند به تاکید و برجسته کردن آنها کمک کند. این امر به شنونده کمک مینماید تا پیام و احساسات اصلی قطعه را بهتر بشناسد.
- کمک به یادآوری و شناسایی قطعه: تکرار ملودیها و ریتمها باعث میشود که قطعه موسیقی به راحتی در ذهن شنونده ماندگار شود. این امر به خصوص در موسیقیهای پاپ و کلاسیک که هدف آنها ایجاد ارتباط عمیق با مخاطب است، بسیار مهم است.
- ایجاد تنوع از طریق واریاسیون: تکرار همراه با واریاسیونها میتواند تنوع و جذابیت بیشتری به موسیقی ببخشد. این امر به خصوص در مدلهایی مانند واریاسیونهای اثر باخ مشاهده میشود.
علامت تکرار در موسیقی
هر کدام از علامتهای تکرار در موسیقی نقش خاصی در اجرای قطعات دارند. در اینجا توضیح مختصری درباره هر یک از این علائم ارائه می دهیم:
- گزش (Mordent): گزش یکی از علامت های تکرار درموسیقی است که به اجرای سریع یک نت با نت بالایی یا پایینی آن اشاره دارد.
- دو نوع گزش وجود دارد:
- گزش بالا (Upper Mordent): شامل نواختن نت اصلی، نت بالایی و سپس بازگشت به نت اصلی.
- گزش پایین (Lower Mordent): شامل نواختن نت اصلی، نت پایینی و سپس بازگشت به نت اصلی.

- تریل (Trill): تریل به تعویض سریع و مکرر بین نت اصلی و نت بالایی آن گفته میشود.

- قلاب (Turn): قلاب یکی دیگر از علامتهای تکرار درموسیقی است که شامل نواختن نت اصلی، نت بالایی، بازگشت به نت اصلی، نت پایینی و سپس بازگشت مجدد به نت اصلی است.

- دولا خط تکرار: این علامت با دو خط عمودی و دو نقطه نشان داده میشود. وقتی در پایان یک بخش باشد، نشان میدهد که باید قسمت قبل از علامت مجدد تکرار شود.

- تکرار یک عبارت: این علامت معمولاً با خطوط و نقاط مشخص میشود و به معنای تکرار یک عبارت خاص است که در متن موسیقی آمده است.

- تکرار یک میزان: علامت یک خط مورب با دو نقطه نشان دهنده این است که یک میزان قبل باید مجدد نواخته شود.

- تکرار دو میزان: این علامت مشابه تکرار یک میزان است اما به دلیل داشتن دو خط مورب باید دو میزان قبلی مجدد نواخته شوند.

- فاین (Fine): این علامت نشان دهنده پایان قطعه پس از تکرار است. نوازنده باید نواختن را تا رسیدن به این علامت ادامه دهد.

- دال سنیو (Dal segno): این علامت به معنای “از علامت” است و نشان می دهد که نوازنده باید به علامت رسید برگردد و از آنجا مجدد شروع به نواختن کند.

- اِستکاتو (Staccato): این علامت با نقطهای بالای یا زیر نت نشان داده میشود و به معنای نواختن نت ها به صورت کوتاه و جدا از هم است.

علامت های تکرار درموسیقی به نوازندگان کمک میکنند تا قطعات موسیقی را با دقت بیشتری اجرا کنند و همچنین به آهنگسازان اجازه میدهند تا احساسات و تفاسیر خاصی را در موسیقی خود به نمایش بگذارند. رعایت دقیق این علائم در اجرا، باعث میشود که موسیقی به شکل صحیح و با تمام جزئیات مورد نظر آهنگساز نواخته شود.
انواع تکرار در موسیقی
تکرار در موسیقی به استفاده مکرر از عناصر موسیقی مانند ملودی، ریتم، هارمونی یا حتی یک جمله خاص در طول یک قطعه گفته میشود. تکرار میتواند به شکلهای مختلفی ظاهر شده و نقشهای متفاوتی در ساختار و بیان موسیقی ایفا کند. در ادامه، برخی از انواع تکرار در موسیقی را توضیح میدهیم:
- تکرار ملودی: تکرار یک ملودی در طول یک قطعه میتواند به شناسایی و به یاد آوردن آن کمک کند. این روش در بسیاری از سبکهای موسیقی از جمله موسیقی کلاسیک و پاپ رایج است.
- تکرار ریتمیک: تکرار الگوهای ریتمیک نیز میتواند احساس انسجام و یکنواختی به موسیقی بدهد. این نوع تکرار در سبکهای موسیقی رقص و پاپ بسیار متداول است.
- تکرار هارمونیک: در این نوع تکرار، ساختارهای هارمونیک مشابه یا یکسان در طول قطعه تکرار میشوند. این کار میتواند حس ثبات و هماهنگی ایجاد کند.
- تکرار فرم: فرمهای موسیقی مانند فرم سونات، روندو، و فرم ترانه اغلب بر اساس تکرار بخشهای مشخصی از موسیقی ساخته میشوند. برای مثال، در فرم ABAB، بخش A و بخش B به صورت متناوب تکرار میشوند.
- تکرار کلامی: در موسیقیهایی که شامل ترانه هستند، تکرار کلمات یا جملات می تواند تاثیر عاطفی و بیانی را تقویت کند. برای مثال، کورسهای تکراری در ترانههای پاپ.
- استانزا: در موسیقی سنتی و فولکلور، تکرار استنزا یا بخشهای خاصی از شعر رایج است. این نوع تکرار به شنونده کمک میکند تا متن را به خاطر بسپارد.
- تکرار واریاسیون: در این مدل تکرار، عنصر اصلی تغییرات کوچکی میکند تا تنوع و جذابیت بیشتری ایجاد شود، بدون اینکه عنصر اصلی به کلی تغییر کند. موسیقی واریاسیون مانند «واریاسیونهای گلدبرگ» مثال خوبی برای این نوع تکرار است.
تاثیر تکرار در موسیقی از نظر خوانندگان جوان پاپ
میثم شکری ساز یکی از خوانندگان محبوب و معروف کشور است که در سالهای اخیر جایگاه بالایی در عرصه موسیقی به دست آورده است، او در مصاحبهای به طور کامل نظر خود را در مورد تکرار در موسیقی بیان کرد او معتقد است که استفاده از تکرار میتواند به فهم بهتر موسیقی و حتی نحوه اجرای آن کمک کند.
به باور او، دلایل اصلی استفاده از تکرار در موسیقی عبارتند از:
1. ایجاد آشنایی: که اولین و واضحترین دلیل برای تکرار، کمک به شنونده برای آشنا شدن با موسیقی است. اگر موسیقی دائماً در حال تغییر باشد، درک آن دشوار میشود. در حالی که یک قسمت تکراری و آشنا، مانند یک نقطه امن یا یک نشانه در قطعه عمل میکند که شنونده میتواند به آن بازگردد.
2. ماندگاری در حافظه: شکری ساز بیان کرد در اغلب آهنگهای خود از تکنیک تکرار موسیقی با هدف به یاد ماندن قطعه در ذهن مخاطب استفاده کرده است.
شما میتوانید با گوش دادن به لیست موزیکهای میثم شکری ساز به خوبی تاثیر این تکنیک را در آهنگهای او مشاهده کنید.
3. لایتموتیف (Leitmotif): از نظر او «لایتموتیف» یک الگوی موسیقی است که برای تداعی کردن یک شخص یا کاراکتر خاص در ذهن استفاده میشود. این موضوع نشان میدهد که تکرار به عنوان ابزاری برای تداعی و ارتباط دهی بسیار مهم است.
در نهایت، میثم شکری ساز تاکید کرد که ما نمیتوانیم یک تاثیر ثابت از تکرار در موسیقی را به تمام قطعات عمومیت بدهیم اما میدانیم تکرار همیشه تاثیری مثبت در موسیقی دارد. او معتقد است که استفاده از تکرار یک روش بنیادین برای درک الگوهاست، نه فقط در موسیقی، بلکه در دنیای اطراف ما.